۵/۰۸/۱۳۸۹

الف 478

ققنوس
حوریه رحمانیان
اول مرد آمد. با چند قدم فاصله زن. از مرد پرسیدم: شما معاینه دارید؟ مرد گفت: نه. به زن اشاره کرد که روی یونیت بخوابد تا معاینه‌اش کنم. زن ریز جثه بود. چراغ یونیت که روشن شد برق النگوها با ستاره های فرورفته، ستاره‌های کنده شده چشمهایم را گرفت. مرد دوباره به جای زن حرف زد: موقع غذا خوردن دندان نیشش کمی درد دارد و زن فقط دهانش را باز کرد و به دندانش اشاره کرد. با ته آینه ضربه زدم. آخی کوچک خیلی کوچک. ظاهر دندان سالم بود. پرسیدم: به سرما یا گرما حساس است؟ زن آرام گفت: نه. دوباره مرد با اطمینان گفت: دندانش سالم است. با "پالپ تستر" امتحان کردم. روی درجه یک تنظیم کردم دندان واکنشی نداد. درجه‌ی دو باز هم بی واکنش. درجه‌ی سه بی فایده بود. عصب مرده بود. بی حس. عکس گرفتم. ته ریشه‌ی دندان ضایعه‌ی کوچکی دیده می‌شد. به مرد گفتم: آقا دندان خانم شما عصبش مرده. نیاز به درمان ریشه دارد. مرد گفت: دندانش که سالم است. بوی بی اعتمادی می‌داد. مرد دوباره گفت: شما دارو بدهید ان‌شا‌الله که با دارو خوب می‌شود. زن با چشمهایش حرف نمی‌زد. فقط تسلیم بود؛ هر چند می‌خواست از آن درد کوچک هم رهایی یابد ولی آنرا فرو می‌خورد. زن از روی یونیت بلند شد. نسخه‌ای نوشتم. دست مرد دادم. مرد راضی بود، زن تسلیم. تشکر و خداحافظی.
ده روز بعد
مرد زیر بازوی زن را گرفته بود. معلوم بود به زور او را از پله ها بالا کشانده. او را با احتیاط روی یونیت خواباند. انگار چینی است که هر آن ممکن است بشکند. مرد مضطرب بود. چشم و پلک پایینی زن سرخ سرخ بود و متورم. همان سمت. همانطرف دندان نیش. صورتش از شکل افتاده بود. تب داشت و ضعف، بی‌حال بی‌حال. حالا دیگر مطمئنا یارای زبان چرخاندن نداشت. مرد تشویش داشت. ترس برش داشته بود. نیازی نبود دوباره معاینه شود. تشخیص آسان بود. "آبسه‌ی فونیکس" گفتم اینجا از دست من کاری بر نمیاید. باید بیمارستان بستری شود و آنتی بیوتیک وریدی بگیرد. مرد، مضطرب گفت: شما چرا داروی قویتر ندادید؟ دوباره بوی بی‌اعتمادی می‌داد. گفتم شما چرا درمان اساسی نکردید؟
قبول کرد. دوباره زیر بازوی زن را گرفت. کمکش کرد تا بایستد. صدای النگوها بلند شد. همان ستاره های فرورفته.
رفتند رفتند رفتند، تا به خودم آمدم دیدم دارم به این فکر می‌کنم که چطور ققنوس از زیر خاکستر زاده می‌شود.
توضیحات
پالپ تستر: وسیله ای الکتریکی است برای تعیین زنده یا مرده بودن عصب دندان
یونیت: صندلی دندانپزشکی
آبسه‌ی فونیکس: نوعی آبسه ی دندانی که به طور ناگهانی خود را بروز می‌دهد و تورم شدید ایجاد می‌کند.


مادر ایثار
سهیلا جمالی

مهر زیبنده‌ی زمین
آیه‌ی انا اعطیناک الـ...
دریای مملو از لولو
رهرو محبت بی منت
مادر
مادرم ای مادر سکوت دردها
پنهان که می‌کنی اشک‌ها و رنج‌هایت
پیدا می‌کنم از گوشه‌ی چشم چروکیده‌ات
مادر برای مرور نامت
طهارت زبان می‌خواهم و
برای نگریستن نگاهت
چشمانی زلال
به نام مبارکت قسم
مادر
در تنگنای تنهایی تنهایم مگذار

...

فاطمه جمالی
سربندها محکم
قرآن‌ها در دست
سر نیزه‌ها تیز
امروز باید
با آیینه بجنگیم


زهرا ناصری
عطر جانماز
جانمازی دارم
جانمازم خوش‌بوست
مثل عطر گل یاس
من نمازم را موقعی می‌خوانم
که اذانش آغشته شده با توحید
با عطر گل نرگس
و بعد از آن دست به دعا می‌آرم
و عشق و صفا می‌جویم
و می‌گویم
ای خدای مهربان و رحمان
با دلی پاک و بی‌ریا رو به تو می‌آرم
معرفت کوثر را می‌بینم من
تا که من لحظه‌ای هم‌نفس
لحظه‌ای مکث کنم
تا تو را جویم من
تا تو را جویم من

دوره‌ی دوم کتابخوانی
هفته کتاب 1
گلستان
سعدی
ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی (۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسنده‌ی پارسی‌گوی ایرانی، استاد سخن و یکه‌تاز عرصه‌ی نثر مسجع و شعر عاشقانه است. ظرافت بیان، استواری سخن، شیوایی و رسایی، سادگی و لطف کلام و عظمت و اعتدال از ویژگی‌های شعر و نثر اوست. زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شده‌است، از آنجا که به نظر می‌رسد نوشته‌هایش از طرفی بسیار آسان‌اند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن.
از سعدی آثار بسیاری به جامانده. از جمله: بوستان، گلستان و‌ دیوان اشعار. بوستان کتابی است منظوم به اخلاق. گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هفت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت» نوشته‌است.