آدمهای بیگناه
شعری از رقیه فیوضات
شعری از رقیه فیوضات
وعاشورا دلسوختگی را
بر لبهی خنجر ترسیم میکند
و خون را فوارهای عریان برای تماشای خدا
بوی عشق را
از رگهای بریده حسین
نفس کشیم
و عاشورای به رنگ مرگ
را حوالی احساس نیزه زنیم
تا پلهایی فرود نیاید و عظمت راه خدا
حسین، زینب، بر دیوارهی خشم کلنگی از جنس جدایی زدهاند
و فروریختهاند
کهنگی ننگ ترک خدا را
انگار خواباند آدمکهایی که نباید بخوابند
تا ببینند کجا آب بر آب میریزد
و عباس فدای تشنگی حسین به سجادهی خاک پای خدا میشود
اینجا، پریشانی بر دل زینب قاب شده
و با میخ
انگار نیزهها سرها را قسم دادهاند
که بر تیرگی راه نگریند
و بر نالهی یتیمان
و فاطمه هم گوشهایی از کربلا را
خیمه زده
و بر تمام حوادث بیرنگ میشود
پاره پاره تنها را ناله میکند
و جادهایی
به درازای قافله
به سختی درد شلاق
و به غمگینی آهرقیه را به تماشا مینشیند
و چقدر بد نبود اگر به بنبست میرسید
تردید
خنجر بر گلو، عمود بر سر
و
حسین بَر رفتن
بر لبهی خنجر ترسیم میکند
و خون را فوارهای عریان برای تماشای خدا
بوی عشق را
از رگهای بریده حسین
نفس کشیم
و عاشورای به رنگ مرگ
را حوالی احساس نیزه زنیم
تا پلهایی فرود نیاید و عظمت راه خدا
حسین، زینب، بر دیوارهی خشم کلنگی از جنس جدایی زدهاند
و فروریختهاند
کهنگی ننگ ترک خدا را
انگار خواباند آدمکهایی که نباید بخوابند
تا ببینند کجا آب بر آب میریزد
و عباس فدای تشنگی حسین به سجادهی خاک پای خدا میشود
اینجا، پریشانی بر دل زینب قاب شده
و با میخ
انگار نیزهها سرها را قسم دادهاند
که بر تیرگی راه نگریند
و بر نالهی یتیمان
و فاطمه هم گوشهایی از کربلا را
خیمه زده
و بر تمام حوادث بیرنگ میشود
پاره پاره تنها را ناله میکند
و جادهایی
به درازای قافله
به سختی درد شلاق
و به غمگینی آهرقیه را به تماشا مینشیند
و چقدر بد نبود اگر به بنبست میرسید
تردید
خنجر بر گلو، عمود بر سر
و
حسین بَر رفتن
دو شعر از علی داوريفرد
آزادی
اسمت را در بالاترین
طاقچهی اندیشه
گذاشتم
و نیز در چشم هایم
و آنها در سرخی چشمهایم
دیدند سخت تو را
خواستند و خواستند ودارند
طاقچهی اندیشه
گذاشتم
و نیز در چشم هایم
و آنها در سرخی چشمهایم
دیدند سخت تو را
خواستند و خواستند ودارند
انقلاب
می خواستند در این
سرزمین
حک کنند غرب
اما سید آمد سید آمد
گفت آزادی و گفت آزادی!
و حک کرد و اسلام حک شد
اسلام.
سرزمین
حک کنند غرب
اما سید آمد سید آمد
گفت آزادی و گفت آزادی!
و حک کرد و اسلام حک شد
اسلام.
اگر باشی
شعری از حمید توکلی
اگر قرار باشد راه بیندازم برای خودم
شعر
نمی شود
حتماً شما بهتر می دانید
به قید مکانی نیاز است
برای عوض کردن چرخ پنچر ماشینم
و تضاد سرد زیر سردی باران
که آرام بمانم
دستهایی باید باشد تا بزرگ شوم
تا فکرهایم را بکشد
چشمهایی که با آنها ببینم مگس، مارمولک وگربه را
راه که به کوچه می رسد
خانه برای خوابم
جایی برای شستن هر سی ودو دندانم
وصبحی با صدای خلط
حرفهایی برای شنیدن ونشنیدن
اگرباشی و یا نباشی
ودر این قوم به حوضه ی معنایی نیازم است
چون اضافه ی
خویش من
واین شعر را به کم ازالف تا ی
شعر
نمی شود
حتماً شما بهتر می دانید
به قید مکانی نیاز است
برای عوض کردن چرخ پنچر ماشینم
و تضاد سرد زیر سردی باران
که آرام بمانم
دستهایی باید باشد تا بزرگ شوم
تا فکرهایم را بکشد
چشمهایی که با آنها ببینم مگس، مارمولک وگربه را
راه که به کوچه می رسد
خانه برای خوابم
جایی برای شستن هر سی ودو دندانم
وصبحی با صدای خلط
حرفهایی برای شنیدن ونشنیدن
اگرباشی و یا نباشی
ودر این قوم به حوضه ی معنایی نیازم است
چون اضافه ی
خویش من
واین شعر را به کم ازالف تا ی
سیری در سرزمین نور
قسمت ششم سفرنامه حج جواد راهپیما
• چهارشنبه 23/4/1378 در حالي سپيدهدمان از خواب بر ميخاست كه ما نيز از خواب برخاسته بوديم و طبق معمول صبح و ظهر و شام هر روز به سمت مسجد النبي (ص) جهت اقامه نماز ميرفتيم و تا آنجا كه در توانمان بود به درگاه سبحانه تعالي نيايش ميكرديم. آن روز همراه كاروان به سمت مناطق متبركه به راه افتاديم. ابتدا به سوي كوه احد جايي كه حضرت همزه سيد الشهدا (ع) در آنجا آرميده بود رفتيم و قبرستان اُحد را زيارت نموديم. صفايي بي نظير داشت و عواطف انساني را به جريان ميانداخت بعد از آن به سوي مسجد ذوقبلتين رفتيم. مسجدي كه پيامبر (ص) در يك نماز دو قبله را ستايش كرد يكي بيتالمقدس و ديگري مسجد الحرام سپس به سوي مسجد سبعه يعني مسجد فتح كه بعد از پيروزي مسلمانان در جنگ خندق يا احزاب پيامبر به احترام پيروزي بنا نهاد حركت كرديم. مسجد اميرالمونين (ع) و مسجد فاطمه الزهرا (س) را نيز زيارت كرديم سپس به سوي مسجد سلمان فارسي حركت كرديم كه اين مسجد نيز به خاطر نقش وي در پيروزي مسلمانان و طرح حفر خندق بنا شده بود همچنين مسجد اميرالمونين (ع) نيز به احترام پيروزي وي بر عمربن عبدود بنا شده بود بعد از زيارت مساجد و نيايش و ستايش حضرت خداوندي و خواندن نماز تحيت براي مساجد با نقل الجماعي به سوي هتل قصر الدخيل به راه افتاديم و عصر همان روز در نماز خانه قصر الدخيل توسط مداح اهل بيت حاج صادق آهنگران مداحي فاطمه زهرا (س) برگزار گرديد كه بسيار صفا و صميميت به تجلي نشست.
۱ نظر:
حمید توکلی با این شعرها قبل از اینکه ادبیات مسخره کنی خودتو مسخره کردی بی مزه بازی حدی داره
ارسال یک نظر