۷/۰۴/۱۳۸۵

الف 290

دو شعر کوتاه از صادق رحمانی
خانه(1)
چون كهنه رباطي است
جهان گذران
وين خانه‌ي كاهگلي از آنِ دگران
خانه(2)
در حسرت پيراهن بي‌رنگ توام
اي خانه‌ي بي سكينه
دلتنگ توام

اشک و خورشید
شعری از خدیجه بهادر
Flowers are laughing
Birds are singing
Why?
Sky is raining
But
One thing is crying
That is sun
Sun is in tear
Can’t see
Happy flowers
Happy birds
Sun hide behind the clouds.
However
Sun hope to see their
Sun wait to see blue and clear sky
Again and again

حرف‌هایت برای رویاهایم
شعری از مرضیه قربانی
چقدر زیبا بود
آن هنگام که چشمانت را
غرق شادی می‌دیدم
شادِ شاد
تو مهربان‌تر بودی
از درون خستگان دیار عالم
کلامت زیبا
حرفت شاد
چشمانت مهربان
و روحت پاک
چقدر زیبا بود
وقتی تابلوی بی روح کلاس را
با کلمات گلباران می‌کردی
چقدر زیبا بود
آن حرف‌هایت که به دل می‌نشست
و آرام بر رویاهایم گذر می‌کرد.

یک دروغ
شعری از فاطمه آبازیان
سیاه است و گیرا
-شب های من-
تاریکی های پر از التهاب
ستاره ها
همچنان چشمک می زنند...
... نه تو خورشیدی!
نه من آفتابگردان!
نگاهت را به صورتم مپاش
نمی سوزاند
تن داغش
گونه هایم را
سرد است
پتویی بیاور برایم
باید امشب
رازی فاش شود
حق با توست
دوستت ندارم
اما
خط هفدهم
معکوس یک حقیقت است
"نمی دانی بدان!"
21/6/85

یک رباعی از علی داوری‌فرد
یک لحظه اگر توجه‌ام جلب شود
شاید که تو هم توجهات سلب شود
ساده منگار زیر باران بی چتر
شاید که نگاه‌مان به هم قلب شود

گزارش دوازدهمین مجمع عمومی انجمن شاعران و نویسندگان گراش
دوازدهمین مجمع عمومی انجمن شاعران و نویسندگان گراش ساعت ده و نیم روز جمعه 24 شهریورماه آغاز شد.
25 نفر از اعضای انجمن در این جلسه حضور داشتند. مصطفی کارگر به عنوان دبیر دوره گذشته مدیریت جلسه را بر عهده داشت. در ابتدا هر کدام از مدیران گزارش عملکرد خود را بیان نمودند. زهره رهنورد دبیر مالی انجمن تعداد اعضا و مشترکین این دوره را 38 را اعلام کرد و هزینه‌های این دوره را ناچیز و در حدود 25 هزار تومان دانست در حال حاضر 229 هزار تومان در حساب انجمن وجود دارد.
خانم بخشی ،دبیر بانوان، حضور بانوان در این دوره را از نظر کیفی مطلوب دانست و گفت در این دوره 3 جلسه گروه دبیران برگزار شده و در 4 مراسم در بیرون از گراش، اعضای انجمن حضور داشتند. هر چند امکان برگزاری شب شعر و برنامه‌های عمومی در این دوره فراهم نشد و این از نکات ضعف این دوره انجمن است.
سیعد توکلی دبیر روابط عمومی این دوره را در ادامه دوره‌های گذشته دانست و بسیاری از آثار عرضه شده را فاقد ارزش ادبی برای ارائه به دیگر مجامع و مراکز ادبی دانست.
محمد خواجه‌پور دبیر انتشارات گفت که این دوره 25 شماره الف منتشر شده است و به طور هفتگی به جز یک شماره تمام شماره‌ها به شکل چاپی منتشر شده و آثار بر روی اینترنت قرار گرفته است. البته از این دوره آثار مطرح‌تر در سایت hcc.ir نیز منتشر خواهد شد. از برنامه آینده دبیر انتشارات، چاپ کتاب‌هایی از آثار اعضا است با توجه به قول هیات امنا خانه فرهنگ به زودی مجموعه داستانی منتشر خواهد شد. که در صورت مطلوب بودن نتیجه دیگر قالب‌های ادبی نیز مد نظر خواهد بود.

مصطفی کارگر سردبیر انجمن حضور خود را به دلیل مسافرت‌های متوالی در این دوره کمرنگ‌تر دانست با این وجود سردبیر انجمن به شکل منظم در جلسات ماهانه خانه فرهنگ و جلسات کاری با اداره ارشاد حضور داشته است. وی از برگزاری جشن جلسه چهارصد انجمن خبر داد که هزینه آن از سوی خانه فرهنگ تامین خواهد شد.
در ادامه جلسه با توجه به انتقال انجمن از کتابخانه به خانه فرهنگ تغییرات انجام شده در اساس‌نامه انجمن به رای علنی گذاشته شد که با اصطلاح دو تبصره از بند شرایط عضویت، اساس‌نامه به تایید مجمع عمومی رسید.
با نظارت عبدالعلی صلاحی مسئول خانه فرهنگ گراش انتخاب اعضای گروه دبیران دور دوازدهم برگزار شد که
محمد خواجه‌پور 23 رای
مصطفی کارگر 22 رای
حبیبه بخشی 22 رای
فرزانه نادرپور 18 رای
نرگس اسدی لاری 15 رای
را کسب به عنوان اعضای گروه دبیران انتخاب شدند. همچنین علی داوری‌فرد (9 رای) زهره رهنورد (7 رای) رضوان رهنورد (3 رای) اعضای جانشین گروه دبیران هستند.
در پایان از اعضا خواسته شد فرم‌های عضویت در انجمن را پر نمایند و با پذیرایی در ساعت 12 ظهر جلسه مجمع عمومی انجمن شاعران و نویسندگان گراش به پایان رسید.
مسئولیت هر کدام از اعضای گروه دبیران در نخستین جلسه این گروه مشخص خواهد گردید.

سربازی روزها
خاطرات محمد خواجه‌پور از روزهای سربازی
ساعت دو و نیم یا ده، یادم نیست گم شده بودم مثل عقربه‌ای که یک نیروی خیلی بزرگ به جلو ببردش و دروغ بگوید روی بعضی از عددها که دوستشان دارد بایستد که بیشتر ساعت سه باشد تا ساعت هفت، یک جوری دیوانگی شاید نوشته شود. این طور در این خانه از این اتاق رفتن به آن یکی بعد یکی دیگر و افتادن روی این صندلی و آن رخت خواب. انگار آدم بخواهد دنبال چیزی بگردد دنبال یک هیچ مشخص دنبال مسواک یا ساعت خودش. دنباله عقربه های ساعتش.
توی حمام دوش را باید من باز کرده باشم. با لباس و با دمپایی ایستاده‌ام و آب روی سرامیک که می خورد دیوانه می‌شود و کمی می‌‌پرد بالا صدایی در می‌آورد و می افتد زمین، راه می‌افتد که برود گم بشود. راه می‌افتم که بروم بوی صابون تنم را وسوسه می‌کند. دانه دانه دکمه‌های پیراهنم را با یک موسیقی خاص باز می‌کنم. می‌اندازمشان زیر شلاق دوش، پیراهن پیر می‌شود یک پیری پر از طراوت. نگاهش می‌کنم که چه طوری انگار دارد جزغاله می‌شود. می‌بندم. انگار وجدانم می‌گوید در مصرف آب صرفه جویی کنید.
6/3/81 ساعت18:30

۲ نظر:

ناشناس گفت...

salam aqayeh kargar
khob hastid
age shoma be dad adam berasid
lotfan shomarton ra dakhel weblag benavisid
ehsan mohmmadi

Gerash گفت...

برای شما نشانی آقای کارگر را ای میل کردم