مصطفی کارگر 30/9/1388
شب قدر همهی اهل ولا عاشوراست
اوج احیای گلستان بلا عاشوراست
آسمان بر عطش آینه ها می بارد
آسمان در عطش آینه ها عاشوراست
سفره ی روضه پر از شیون و اندوه و غم است
سوره ی خستگی اهل صفا عاشوراست
اختیارم بدهم گر ملک الموت به مرگ
گویمش فاش که مطلوب دعا عاشوراست
در فردوس ببندید به ما، باکی نیست
خیمه ی عاشقی و جنت ما عاشوراست
ما عزادار عزای پسر فاطمه ایم
چشمه ی جاری احساس خدا عاشوراست
ما به دامان ولی دست توسل زده ایم
او که هر روز جگر سوخته با عاشوراست
همقدم با غم محبوب خدا می سوزیم
جلوه ی عاشقی شاه و گدا عاشوراست
به کمر بسته در ایام محرم شالی
که هم آوای دلی غمزده تا عاشوراست
در حسینیه علم های عزا می گویند
معنی سوختن و کرببلا عاشوراست
و رفت ...
سمیه کشوری
گفت: مي خواهد برود
گفتم: کجا؟
گفت: نميداند
گفتم: اين که نميشه تو دقيقاً بايد بدوني کجا ميخواي بري و گرنه نمي توني بري
گفت: بايد فکر کنم
گفتم: پس بايد چمدونت را بذاري زمين و فکر کني، بعد بري
گفت: نه، با چمدانم بهتر مي تونم فکر کنم، بايد تصميم بگيرم کجا بروم
گفتم: تو چمدون به اين بزرگي چي داري؟
گفت: پر از کتاب، همهي کتابهايي که دوست دارم بخوانماش اما نميشود، ميخواهم بروم يک جاي ديگر، ميخواهم تمام روز را کتابهايي که هميشه دوست دارم بخوانمشان را بخوانم.بدون اينکه به چيز ديگري فکر کنم.
گفتم: مگه اينجا...
گفت: نه، اينجا نه، اينجا هميشه اسير کارهايي ميشوم که براي خودم نمي کنم کارهايي که براي ديگران و به خاطر آنها ميکنم. اگر اينجا بمانم و براي خودم باشم احساس ميکنم خودخواهم. بايد به جايي بروم که که هيج تعلقي به هيچ احدي نداشته باشم لااقل براي مدتي
و برخاست
گفتم: کجا؟
گفت: نمي دانم
گفتم: اينکه نميشه تو بايد بدوني کجا ميخواي بري، باز که رسيديم سر خونهي اول
گفت: نه، سر خانهي اول نيست. اول نميدانستم که نميدانم اما الآن ميدانم که نميدانم و من دقيقاً دوست دارم که ندانم
گفتم: اگر دقيقاً نميدوني که کجا، لااقل ميتوني حدس بزني کجا ميري؟
گفت: يک جاي دور از اينجا، شايد هم نزديک
گفتم: پس فقط بگو چه بلايي سر شخصيت کتابت اومد، اون شخصيتي که ديوونهاش بودي؟
گفت: نتوانست دلش را به دريا بزند خودش را به دريا زد.
هفتههای کتاب 12
کیمیاگر
پائولو کوئلیو
تولد: ۲۴ اوت ۱۹۴۷، ریو دو ژانیرو، برزیل
از میان آثار:
خاطرات یک مغ (۱۹۸۷)، کیمیاگر (۱۹۸۸)، بریدا (۱۹۹۰)، مکتوب (۱۹۹۴)، مکتوب ۲ (۱۹۹۷)، کوه پنجم (۱۹۹۶)، شیطان و دوشیزه پریم (۲۰۰۰)، زهیر، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم (۱۹۹۴)، نامههای عاشقانه یک پیامبر (۱۹۹۷)
پائولو کوئليو و ادبيات شبه عرفانی
بابک بمی
پائولو کوئليو نويسنده سرشناس برزيلی و نگارنده چند اثر معروف به نامهای "کيمياگر"، "بريدا" و "زهير" با وجود محبوبيت و شهرت بالای جهانی، از طرف منتقدان ادبی کمتر ستایش شده و حتی میتوان گفت تا حدی نادیده گرفته شده است.
سایتهای خبری میگویند که کوئليو در دوازده سال گذشته، در کنار جان گريشام (John Grisham) ، دان براون (Dan Brown) و جی کی رولينگ (Rowlling .K .J) نويسنده کتابهای هری پاتر، از نظر فروش يکی از موفق ترين نويسندگان جهان بوده است. کتابهای او به شصت زبان دنيا ترجمه شده و در ۱۶۰ کشور جهان هشتاد ميليون نسخه از آنها به فروش رسيده است. رمانهای کوئليو را در ژانر ادبيات عرفانی (esoteric inspiration) دسته بندی میکنند.
کوئليو دهها جايزه ادبی دريافت کرده است. او با بیل کلينتون رئيس جمهور سابق آمريکا و پاپ ژان پل دوم رهبر سابق کاتوليکهای جهان ديدار کرده است.
در چند کتاب معروف کوئلیو درونمایه "مسافرت" در بلوغ فکری یا رشد معرفتی افراد نقش بسیار مهمی دارد.
کوئليو در بیشتر آثار خود از فرم و ساختار بيوگرافینويسی، و حدیث نفس او گاه با خودستايی کم مانندی (زهير) همراه میشود. او سرزمينهايی که خود ديده را توصيف میکند و از عوالمی که از سر گذرانده لاف میزند.
کوئليو در آثارش نمادها و عناصر عرفانی مسيحيت و ماقبل مسيحيت، اسلام و بودائی را عاريه میگيرد و بی هیچ قاعدهای به هم میآمیزد. یکی از مضامین مورد علاقه او تعارض عشق به ديگری در برابر با عشق به خويش است. بسیاری از تعابیر عرفانی یا شبه عرفانی در کارهای او نمودی برجسته دارد: جستجوی هدف زندگی و يافتن خويشتن خويش، با توصيههایی کلی و ساده نگرانه: ”بی باک باش و آرزوهايت را عملی کن!“ سبک نگارش کوئلیو بی نهایت ساده، موقعیتهای او تخت و یک بعدی و قهرماناناش سطحی هستند.
بسياری از خوانندگان کوئلیو، در شخصيت قهرمانان او و جستجوی آنها برای محتوای زندگی، همراه با نصايح ساده و عامه پسند، خود را باز میيابند. احتمالا به خاطر همین ويژگی نوشتههای اوست که برخی از منتقدان، آثار او را به کنايه "ادبيات خودشناسی عارفانه" نام دادهاند.
برنامهی هفتههای آینده کتابخوانی
هفته سیزدهم:
اسرار گنج دره جني / ابراهيم گلستان
هفته چهاردهم:
میرا / کریستوفر فرانک
هفته پانزدهم:
روی ماه خداوند را ببوس / مصطفی مستور
هفته شانزدهم:
موسیو ابراهیم و گلهای قرآن / اریک مانوئل اشمیت
هفته هفدهم:
ها کردن / سامان هوشمندزاده
هفته نوزدهم:
سلاخخانهی شماره 5 / کورت وونهگات
شب قدر همهی اهل ولا عاشوراست
اوج احیای گلستان بلا عاشوراست
آسمان بر عطش آینه ها می بارد
آسمان در عطش آینه ها عاشوراست
سفره ی روضه پر از شیون و اندوه و غم است
سوره ی خستگی اهل صفا عاشوراست
اختیارم بدهم گر ملک الموت به مرگ
گویمش فاش که مطلوب دعا عاشوراست
در فردوس ببندید به ما، باکی نیست
خیمه ی عاشقی و جنت ما عاشوراست
ما عزادار عزای پسر فاطمه ایم
چشمه ی جاری احساس خدا عاشوراست
ما به دامان ولی دست توسل زده ایم
او که هر روز جگر سوخته با عاشوراست
همقدم با غم محبوب خدا می سوزیم
جلوه ی عاشقی شاه و گدا عاشوراست
به کمر بسته در ایام محرم شالی
که هم آوای دلی غمزده تا عاشوراست
در حسینیه علم های عزا می گویند
معنی سوختن و کرببلا عاشوراست
و رفت ...
سمیه کشوری
گفت: مي خواهد برود
گفتم: کجا؟
گفت: نميداند
گفتم: اين که نميشه تو دقيقاً بايد بدوني کجا ميخواي بري و گرنه نمي توني بري
گفت: بايد فکر کنم
گفتم: پس بايد چمدونت را بذاري زمين و فکر کني، بعد بري
گفت: نه، با چمدانم بهتر مي تونم فکر کنم، بايد تصميم بگيرم کجا بروم
گفتم: تو چمدون به اين بزرگي چي داري؟
گفت: پر از کتاب، همهي کتابهايي که دوست دارم بخوانماش اما نميشود، ميخواهم بروم يک جاي ديگر، ميخواهم تمام روز را کتابهايي که هميشه دوست دارم بخوانمشان را بخوانم.بدون اينکه به چيز ديگري فکر کنم.
گفتم: مگه اينجا...
گفت: نه، اينجا نه، اينجا هميشه اسير کارهايي ميشوم که براي خودم نمي کنم کارهايي که براي ديگران و به خاطر آنها ميکنم. اگر اينجا بمانم و براي خودم باشم احساس ميکنم خودخواهم. بايد به جايي بروم که که هيج تعلقي به هيچ احدي نداشته باشم لااقل براي مدتي
و برخاست
گفتم: کجا؟
گفت: نمي دانم
گفتم: اينکه نميشه تو بايد بدوني کجا ميخواي بري، باز که رسيديم سر خونهي اول
گفت: نه، سر خانهي اول نيست. اول نميدانستم که نميدانم اما الآن ميدانم که نميدانم و من دقيقاً دوست دارم که ندانم
گفتم: اگر دقيقاً نميدوني که کجا، لااقل ميتوني حدس بزني کجا ميري؟
گفت: يک جاي دور از اينجا، شايد هم نزديک
گفتم: پس فقط بگو چه بلايي سر شخصيت کتابت اومد، اون شخصيتي که ديوونهاش بودي؟
گفت: نتوانست دلش را به دريا بزند خودش را به دريا زد.
هفتههای کتاب 12
کیمیاگر
پائولو کوئلیو
تولد: ۲۴ اوت ۱۹۴۷، ریو دو ژانیرو، برزیل
از میان آثار:
خاطرات یک مغ (۱۹۸۷)، کیمیاگر (۱۹۸۸)، بریدا (۱۹۹۰)، مکتوب (۱۹۹۴)، مکتوب ۲ (۱۹۹۷)، کوه پنجم (۱۹۹۶)، شیطان و دوشیزه پریم (۲۰۰۰)، زهیر، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم (۱۹۹۴)، نامههای عاشقانه یک پیامبر (۱۹۹۷)
پائولو کوئليو و ادبيات شبه عرفانی
بابک بمی
پائولو کوئليو نويسنده سرشناس برزيلی و نگارنده چند اثر معروف به نامهای "کيمياگر"، "بريدا" و "زهير" با وجود محبوبيت و شهرت بالای جهانی، از طرف منتقدان ادبی کمتر ستایش شده و حتی میتوان گفت تا حدی نادیده گرفته شده است.
سایتهای خبری میگویند که کوئليو در دوازده سال گذشته، در کنار جان گريشام (John Grisham) ، دان براون (Dan Brown) و جی کی رولينگ (Rowlling .K .J) نويسنده کتابهای هری پاتر، از نظر فروش يکی از موفق ترين نويسندگان جهان بوده است. کتابهای او به شصت زبان دنيا ترجمه شده و در ۱۶۰ کشور جهان هشتاد ميليون نسخه از آنها به فروش رسيده است. رمانهای کوئليو را در ژانر ادبيات عرفانی (esoteric inspiration) دسته بندی میکنند.
کوئليو دهها جايزه ادبی دريافت کرده است. او با بیل کلينتون رئيس جمهور سابق آمريکا و پاپ ژان پل دوم رهبر سابق کاتوليکهای جهان ديدار کرده است.
در چند کتاب معروف کوئلیو درونمایه "مسافرت" در بلوغ فکری یا رشد معرفتی افراد نقش بسیار مهمی دارد.
کوئليو در بیشتر آثار خود از فرم و ساختار بيوگرافینويسی، و حدیث نفس او گاه با خودستايی کم مانندی (زهير) همراه میشود. او سرزمينهايی که خود ديده را توصيف میکند و از عوالمی که از سر گذرانده لاف میزند.
کوئليو در آثارش نمادها و عناصر عرفانی مسيحيت و ماقبل مسيحيت، اسلام و بودائی را عاريه میگيرد و بی هیچ قاعدهای به هم میآمیزد. یکی از مضامین مورد علاقه او تعارض عشق به ديگری در برابر با عشق به خويش است. بسیاری از تعابیر عرفانی یا شبه عرفانی در کارهای او نمودی برجسته دارد: جستجوی هدف زندگی و يافتن خويشتن خويش، با توصيههایی کلی و ساده نگرانه: ”بی باک باش و آرزوهايت را عملی کن!“ سبک نگارش کوئلیو بی نهایت ساده، موقعیتهای او تخت و یک بعدی و قهرماناناش سطحی هستند.
بسياری از خوانندگان کوئلیو، در شخصيت قهرمانان او و جستجوی آنها برای محتوای زندگی، همراه با نصايح ساده و عامه پسند، خود را باز میيابند. احتمالا به خاطر همین ويژگی نوشتههای اوست که برخی از منتقدان، آثار او را به کنايه "ادبيات خودشناسی عارفانه" نام دادهاند.
برنامهی هفتههای آینده کتابخوانی
هفته سیزدهم:
اسرار گنج دره جني / ابراهيم گلستان
هفته چهاردهم:
میرا / کریستوفر فرانک
هفته پانزدهم:
روی ماه خداوند را ببوس / مصطفی مستور
هفته شانزدهم:
موسیو ابراهیم و گلهای قرآن / اریک مانوئل اشمیت
هفته هفدهم:
ها کردن / سامان هوشمندزاده
هفته نوزدهم:
سلاخخانهی شماره 5 / کورت وونهگات
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر