۷/۱۲/۱۳۸۸

الف 422

خدا
رقیه فیوضات
قناری زرد کوچکم مدام برایم می‌خواند
حسی است که مرا تاب می‌دهد میان ابرها
چیزی بالاتر از تازه شدن
لذت‌هایم را با یاد او اوج می‌دهم
و خدا
فرشته‌هایش گمارده تا بنویسند، در من، در تمام من، عاشقانه،
خدایی حس شده
زیباتر از هر چه بگویم کافی نیست همه چیز او
گه‌گاهی که گناه پل را می‌شکند، دلم مچاله می‌شود
آخر آنقدر بی تو نباید، که نفس با ما
بویش را از سیب، یاس و خواب نفس می‌کشم
و نسیم صبح، ماه شب و نگاه معصوم شاپرک‌ها
یاد او را زیبا حادثه می‌کنند.
نماز که سهل است، بایدمان کرد، تا صبح می‌دمد سر از سجده برنیاوریم
نودونه اسم لایق
«الهادی»، «الوارث»، «الطاهر»، «الدّیان»، ...
عاجزم از سرودن این همه
ربّنا انّنا آمنّا ...
پروردگارا ما به تو ایمان آورده‌ایم.

ستاره‌ی امید
فاطمه یوسفی
دیدن، شنیدن وگذشت لحظه ها
آه
سخت بود نیش حرفها
دودلی ها وتردید وصدای پای وجدان که می خواند بی محابا
یا شاید هم خودخوری می کرد
خورشید می آمد و می رفت
طولانی شده بود سفره ی خاطره
ستاره ها در پس ذهن هنوز بیدار بودند
و می نگریستند امید را
تا شاید باقی مانده ای از عسل لحظه ها
نوید شکوفایی باغ ر ا بر کویر تشنه ی باران بدهد
می رفت گاهی خسته، گاهی با نگاه سرد ویخ زده
می رفت
و باران را میهمان می ساخت
تا با هم ترانه بسرایند
مه آلود بود تمام صبحگاهانی که می دید
با خود می گفت:
مشکل از چشمانش است یا زمانه صبح را طلسم کرده
سکوت و هوایی سنگین
می ترسید بشکند کوزه ای را که هدیه گرفته بود از معلم زمان
پس مشغول ساخت خود را با صدای سکوت خاطره
و به یاد آورد که باید ایستاد، نباید شکست
تا زمانی که خورشید نقش رنگین کمان را
بر چهره ی صاف آسمان حکاکی کند
و ببیند، حس کند زیستن را
روزی که نزدیک است
و این معجزه ایست که قلب های ناآرام ولی پاک خلق می کند
و همین برای آنان بس است
نور را همیشه می توان دید حتی با چشمانی کور

آموزش ادبیات
آرایه‌های ادبی
حبیبه بخشی

جناس:
آن است كه گوينده يا نويسنده در سخن خود كلمات هم‌جنس بياورد كه در ظاهر به يكديگر شبيه و در معني مختلف باشند به عبارت ديگر يكساني و هم‌ساني دويا چند واژه است در واج‌هاي سازنده با اختلاف در معني _ به دو كلمه هم‌جنس با معني متفاوت كه در يك مصراع يا بيت به كار مي‌رود، اركان جناس مي گويند. جناس در شعر يا نثر به كار مي‌رود و ارزش جناس به موسيقي و آهنگي است كه در كلام خلق مي‌كند و زيبايي جناس در گرو ارتباط آن با معني كلام است. يكي از شاعرهايي كه در تمامي بيت‌هاي آن جناس به كار رفته است، اهلي شيرازي شاعر قرن دهم در مثنوي به نام سحر حلال مي‌باشد.
جناس بر دو نو ع مي‌باشد. 1: جناس تام 2. جناس ناقص
جناس ناقص نيز شامل هفت قسم مي‌باشد: 1. جناس ناقص حركتي( محرف) 2. جناس ناقص اختلافي(مضارع و لاحق، مطرف)3. جناس ناقص افزايشي( زايد- مذيل) 4. جناس مركب(مفروق- مقرون) 5. جناس لفظ يا لفظي6.جناس خط يا مصحف 7.جناس مكرر(جناس مزدوج و مردد) – جناس تام:
آن است كه الفاظ متجانس در گفتن و نوشتن يعني حروف و حركات يكي و فقط در معني مختلف باشند يا به عبارت ديگر يكساني دو واژه در تعداد و ترتيب واج‌هاست0 ارزش موسيقايي جناس تام در سخن بسيار است به عنوان مثال:
بر دوخته‌ام ديده چو باز از همه عالم / تا ديده‌ي من بر رخ زيباي تو باز است
در مثال بالا نخستين واژه‌ي باز دو بار به كار رفته است باز اول به معني پرنده‌ي شكاري و باز دوم به معني گشاده است0 اين دو كلمه در معني متفاوت‌اند اما در لفظ هيچ گونه تفاوتي ندارند
برادر كه در بند خويش است نه برادر، نه خويش است
در اين مثال، خويش در پايان دو جمله به كار رفته است0 خويش اول به معني خود و خويش دوم به معني قوم و خويش است0 دو واژه در تلفظ يكي، اما در معني مختلف‌اند0
جناس ناقص:
علاوه بر اختلاف در معني، در يكي از اقسامي كه گفته شد نيز اختلاف وجود دارد0
1) جناس ناقص حركتي كه به آن جناس محرف نيز مي‌گويند آن است كه اركان جناس در حروف يكي و در حركت مختلف باشند يا به عبارت ديگر يكساني دو يا چند واژه در صامت‌ها و اختلاف آن‌ها در مصوت‌هاي كوتاه است0 تكرار صامت‌ها، موسيقي دروني مصراع را پديد مي‌آورد به عنوان مثال:
مَلِك را همين مُلك پيرايه بس/ كه راضي نگردد به آزار كس
در اين مثال واژه‌ي مَلِك و مُلك صامت‌هاي يكساني دارند اما مصوت‌هاي كوتاه آن‌ها با هم متفاوت است.
2)جناس ناقص اختلافي :
اختلاف دو كلمه در حرف اول، وسط يا آخر است. اگر دو ركن جناس در حرف اول مختلف باشند جناس مضارع هم مي گويند و اگر اختلاف در حرف دوم يا همان حرف وسط باشد جناس لاحق نيز گفته مي شود و اگر اختلاف در حرف آخر دو ركن جناس باشد جناس مطرف نيز گفته مي شود.جناس ناقص اختلافي نيز در آفرينش موسيقي لفظي مؤثر است. به عنوان مثال :
هر تير كه در كيش است، گر بر دل ريش آيد / ما نيز يكي باشيم از جمله قربان‌ها (سعدي)
در اين مثال، دو واژه ي « كيش و ريش» تنها در صامت آغازين با هم متفاوت اند و همساني دو صامت ديگر در ايجاد موسيقي داخلي مصراع مؤثر است.
* دل من هست از اين بازار، بيزار قسم خواهي به دادار و به ديدار (نظامي)
در اين مثال نيز واژه ي بازار- بيزار در مصراع اول و دادار و ديدار در مصراع دوم- اختلاف در حرف وسط مي باشد كه به آن جناس ناقص اختلافي يا لاحق مي گويند.
* ياد ياران يار را ميمون بود / خاصه كان ليلي و اين مجنون بود
دو واژه ي ياد و يار در صامت پاياني با هم اختلاف دارند و هم ساني دو حرف ديگر اين دو واژه و همراهي آن دو با كلمه ي ياران آهنگ دلنشين دروني مصراع را پديد آورده است به اين چنين جناس ناقص اختلافي- جناس مطرف نيز مي گويند.
(3) جناس ناقص افزايشي: اختلاف دو واژه است در معني و تعداد حروف. چون در اول يا آخر يكي از متجانسين بيش از يك حرف زيادت باشد آن را نيز ملحق به جناس زايد و مذيل بايد شمرد. ارزش جناس ناقص به موسيقي لفظي است كه در كدام مي آفريند. مثال:
سرو چمان من چرا ميل چمن نمي‌كند / همدم گل نمي شود ياد چمن نمي كند.
در اين مثال واژه ي چمان يك حرف بيشتر از « چمن» دارد اين حرف در وسط آن افزوده شده است. هم ساني سه صامت ديگر در اين دو واژه و همراهي چمان و چمن با كلمه ي چرا در خلق موسيقي دروني مصراع مؤثرند.
(4) جناس مركب: آن است كه يكي از دو ركن جناس، بسيط يا در حكم بسيط و ديگري مركب باشد. دو نوع جناس مركب داريم ، جناس مفروق و مقرون- چون در جناس مركب هر دو ركن در نوشتن شبيه يكديگر باشند آن را جناس مركب مقرون و متشابه گويند و هر گاه در كتابت مختلف باشند ان را جناس مركب مفروق مي نامند. مثال جناس مركب مقرون:
بد او خسروي نامور شهريار / شهي كش نبد كس به صد شهريار
- مثال جناس مركب مفروق:
يكي دختري بود كز دلبري / پري را به رخ كردي از دل بري
چون اركان جناس همه مركب باشند آن را جناس ملفق مي گويند مانند:
كه تا زنده‌ام هيچ ناز ارامت / برم رنج و همواره ناز آرمت
اما جناس ملفق را نبايد نوعي جداگانه شمرد بلكه هر گاه دو كلمه مركب در تمام حروف و حركات يكي و فقط در معني مختلف باشند داخل جناس تام مي‌شود و اگر در حركات تفاوت داشته باشند داخل جناس محرف است.
5) جناس لفظ يا لفظي:
آن است كه كلمات متجانس در تلفظ يكي، و در كتابت مختلف باشند نظير: خوار، خار و خواست، خاست. مثال:
زهر جاي خواهشگران خاستند / ز زابل مر او را همي خواستند
6) جناس خط يا جناس مُصَحف: آن است كه اركان جناس در كتابت يكي در تلفظ و نقطه‌گذاري مختلف باشند مانند كلمات بيمار، تيمار و پير، تير. مثال:
درشت است پاسخ وليكن درست / درستي درشتي نمايد نخست
جناس خط را به نام صنعت مضارعه و مشاكله نيز مي‌خوانند (بلخي)
7) جناس مكرر كه آن را جناس مزدوج ومردد نيز مي‌گويند: آن است كه دو ركن جناس را در آخر سجع‌هاي نثر يا در آخر ابيات، پهلوي هم آورده باشند. اين نوع جناس بيشتر از قبيل جناس تام يا زايد است كه دو ركن متجانس پهلوي هم واقع شده باشند اين حالت در جمله‌هاي نظم و نثر نيز اتفاق مي‌افتد و ليكن ارباب بديع، اصطلاح جناس مكرر و مزدوج را به آخر سجع‌ها و قافيه‌ها اختصاص داده‌اند
مثال: در مجلس بزم شما رود و سرود است و ما زار و نزار
اي بت شيرين لبان تا چند از اين گفتار تلخ
روز من چون شب مدار از تلخي گفتار تار
دوستي ومهرباني كار تو نپنداشتم
كي گمان بردارم كه داري كينه وپيكار كار
(معزي)
تمام قضيه: معزي داراي همين صنعت است.
منبع:( كتاب درسي- فنون بلاغت وصناعات ادبي استاد علامه جلال



هیچ نظری موجود نیست: