۷/۱۲/۱۳۸۸

الف 420

چشم‌های بارونی
حبيبه بخشی
رفتي و فاصله‌هامون از زمين تا آسمونه
توي قلبم اين ترانه واسه‌ي چشات مي‌خونه
مي‌دوني فاصله‌ي من با تو مثل يك ستاره‌س
با همون چشماي نازت تنها چشمك راه چاره‌س
عزيزم رفتي نگفتي دل من پيش تو گيره
وقتي كه نباشي پيشم دلم از غصه مي‌ميره
مي‌دوني كه خواسته بودم توي ‌قلبت جا بگيرم
واسه‌ي دوس داشتن تو جلو‌ي چشات بميرم
اما تو نخواسته بودي تا ابد پيشت بمونم
قصه‌‌ي دلتنگي‌هامو واسه‌ي چشات بخونم
ديگه آسمون چشمام ابريه، تيره وتاره
ميره كه دلتنگي‌هامو واسه‌ي چشات بباره
اشكامو ببين عزيزم مثل بارون بهاره
زل بزن به عمق چشمام تا كه برگردي دوباره

یاد تو
محمود غفوری
سايه‌هاي سياه شب و روشني زلال چشمانم
دست‌هاي لرزان من بر دكمه‌هاي كيبورد
مي‌فشارد و
ياد تو را زنده مي‌كند

مي‌خواهم چنان نثري برايت بنويسم
كه دلت را زير و رو كند
برسي به نقطه‌ايي كه در عمق پنهان قلبت
آن را به رو آوَرَد
و مثل رود
اشك از چشمانت فرود آورد

آموزش ادبیات
قالب‌های شعری کلاسیک
سمیه کشوری

در اين جا به معرفي چند نوع از قالب هاي کلاسيک از قبيل: مثنوي، رباعي، غزل و قصيده مي پردازيم. مثنوي در لغت به معناي دوتايي است. و در اصطلاح شعري، شعري است با بيت هاي مُصرع که هر بيت قافيه اي جداگانه دارد. اين قالب خاص ايرانيان است. براي بيان مطالب طولاني مانند داستان سرايي مناسب ترين قالب مي باشد و براي بيان موضوع اخلاقي و عرفاني و حماسي و رزمي مورد استفاده قرار مي گيرد. رباعي در لغت به معني چهارتايي است و در اصطلاح، شعري است که از چهار مصراع تشکيل شده است که معمولا سوم آن بدون قافيه است يعني مصراع اول و دوم و چهارم اين قالب شعري، هم قافيه اند. درون مايه ي آن عرفاني و فلسفي است و بر وزن لا حول و لا قوت الا بالله مي باشد. اين قالب مخصوص ايرانيان است و مناسب ترين قالب براي ثبت لحظه هاي کوتاه شاعر است. خيام و مولوي از سرايندگان نامدار رباعي اند. غزل شعري است با حداقل پنج بيت و مانند قصيده مصراع اول و مصراع هاي زوج آن هم قافيه اند. غزل در آغاز عاشقانه و با ظهور سنايي غزنوي در قرن شش براي نکات عرفاني به کار گرفته شد.
درون مايه ي غزل يا عاشقانه است مانند غزل سعدي يا عارفانه است مانند غزل مولانا و يا آميزه اي از اين دو است مانند غزل حافظ ، که با ظهور حافظ غزل محتوايي نو پيدا مي کند. يعني حافظ در غزل عارفانه با هنرمندي تمام از مضامين عاشقانه سود مي جويد تا آن جا که گاه تشخيص عارفانه يا عاشقانه بودن غزل دشوار مي گردد. از زمان مشروطه به بعد غزل جنبه ي اجتماعي به خود مي گيرد.کساني مانند: فرخي يزدي، سلمان هراتي، شهريار، رهي معيري از غزل سرايان بودند. قصيده يکي از قالب هاي کهن شعر فارسي است که در آن مصراع اول و مصراع هاي زوج آن ْن هم قافيه است. تعداد بيت هاي آن از پانزده بيت بيشتر مي باشد که گاهي به سيصد بيت مي رسد. موضوع آن تغزل، مدح، مرثيه، پند و اندرز و حکمت است. قصيده ي مدحي معمولا از چهار قسمت تشکيل مي شود: 1)تغزل: مقدمه ي قصيده است که با مضاميني مانند عشق و وصف طبيعت و جواني شروع مي شود. 2)تخلص: رابط ميان مقدمه و تنه اصلي قصيده است. بيتي است که به عنوان رهايي از مقدمه و وارد شدن به موضوع اصلي قصيده مي آيد. 3)تنها اصلي: در اين قسمت مقصود اصلي شاعر با محتوايي چون مدح، رثا، پند و اندرز، عرفان و حکمت مي باشد. 4)شريطه و دعا: در آخر دعا براي کسي که مدح و ستايش مي شود. بيت اول قصيده را مطلع و بيت آخر قصيده را مقطع مي گويند. رودکي، فرخي سيستاني، منوچهري، ناصر خسرو و از شاعران معاصر: ملک شعراي بهار، مهرداد اوستا، مهدي حميدي را مي توان نام برد.



هیچ نظری موجود نیست: